داداش کوچولو
داداش کوچولو

داداش کوچولو

احسان

با عرض سلام خدمت دوستان

چند روز پیش یکی از شاگردام که خودم شاگرد باباش هستم به علت بیماری تومر مغزی به تهران رفت و دیروز عصر عملش کردن و از ساعت ۵ عصر تا ۱۱ شب تو اتاق عمل بوده . الحمد لله عمل موفقیت آمیز بوده و بعد از عمل هم به هوش اومده و الان تو بخش ای سی یو تحت مراقبت های ویژه به سر میبره. اسمش احسانِ و ۱۱ سالشه . براش دعا کنیین تا مشکلی براش پیش نیاد. خیلی دوستش دارم . آخه نمیدونین چقدر با ادبه . با این سن کمش یه وعده هم نمازش فوت نمیشه . امیدوارم که هرچه زودتر حالش خوب بشه و برگرده خونه. آمین

ابو الفضل کوچولو

. . .  یه شب رفتم خونشون البته نمیشه بهش گفت خونه یه اتاق بود که دیوارای گلیش داشت می ریخت کف اتاق برآمدگی های وحشتناکی داشت عرض اتاق به ۵/۱ متر نمی رسید و نمی شد در عرض اتاق خوابید همه ی زندگیشون همون اتاق بود و یه کم وسایل در گوشه ی اتاق و ماهی ۳۰ هزار تومان اجاره که باید می دادن . اون شب خیلی دلم گرفت وقتی دیدم ابوالفضل کوچولو با آب و تاب داشت برام از اسباب بازی هایی که داشت میگفت و طرز کارش رو برام توضیح می داد ولی اسباب بازی هایی که خیلی ساده و ابتدایی بودن . ابوالفضل بچه ی با استعدادیه و نمرات نوبت اولش همش ۲۰ شده ولی یکی نیست که یه جایزه ی کوچولو  براش بخره . یه مساله ای که ذهن منو مشغول کرده اینه که اون به هیچ وجه حاضر نیست که به باباش بگه (بابا) اصلا دوستش نداره . میگه اون همش منو با کمربند میزنه منم دوستش ندارم . یه روز بهم گفت امروز عباس منو زده من گفتم عباس کیه گفت بابام . این اولین باری بود که ازش شنیدم به باباش گفت بابا . در کل وضعیت روانی خوبی نداره البته مشکل روانی نداره ولی اگه با این وضعیت پیش بره ممکنه دچار مشکل بشه.

از شما دوستان می خوام که راهنماییم کنین چه کار کنم و براش دعا کنین که مشکلش حل بشه .

ابوالفضل کوچولو

سلام بازم اومدم با یه درد دلی تازه:

تو دانشگاهمون یه بوفه بود که یه خانم اونجا کار میکرد این خانم یه بچه داشت که تنها بچه اش بود اسمش ابوالفضل بود . خانواده ی فقیری بودن و دانشگاه ماهانه ۱۲۰ هزار تومان از اونا به خاطر امتیاز بوفه داری میگرفت که نهایتا ورشکست شدن و رفتن اما من تو این مدت باهاشون آشنا شدم . یه شوهر داشت که دکترا گفتن ۶ ماه الی یک سال بیشتر زنده نمیمونه ( به خاطر اعتیاد ) زن بیچاره باید از صبح تا شب کار کنه و خرج بچه و شوهر معتادش رو در بیاره . یه روز من بهش پیشنهاد دادم که میتونم برای بچه ات کلاس آموزش قرآن بزارم می خواستم یه کمکی بهشون بکنم . خانمه گفت من تو هزینه هاش موندم . من گفتم من هزینه ای نمیگیرم . از خوشحالی نمیدونست چی بگه . حالا مدتیه که با ابوالفضل کلاس دارم و چیز های زیادی متوجه شدم که . . . .

ادامه دارد . . . . .

دعا

خدایا تو را شکر که باران رحمتت را بر ما نازل کردی ( اللهم اجعلها سقیا رحمه و لا تجعلها سقیا عذاب و لا محق و لا بلاء و لا هدم و لا غرق) آمین

نکته

مفهوم برای شما که به تربیت اصولی فرزندتان علاقه مندید.

 

بکار بردن توصیه های زیر در تربیت فرزندان،  اعتماد بنفس  و موفقیت آنها را به ارمغان خواهد آورد.

 

1_ برای کاستن از میزان اطاعتهای محض و عاری از تفکر و اراده، فرزندتان را با " روش انجام وظایف " خودش آشنا سازید.

2_ به جای انتقال " اندیشه های "خودتان به کودکان آنها را با "روش اندیشیدن " آشنا سازید.

3_ به "عملکرد و رفتار" فرزندتان می توانید ایراد بگیرید و اعتراض کنید ولی به " شخصیت" او هرگز لطمه ای وارد نسازید.

4_ با مقدار محدودی " بی اعتنایی" بین هر قهر و آشتی از تکرار خطاها جلوگیری کنید.

5_ مسئولیت تربیتی فرزندان کوچکتر را به فرزندان بزرگتر واگذار نکنید.

6_ بدون شناخت کودکان را هدایت نکنید. سعی کنید" توقع" خانواده از " توان" فرزند فراتر نرود.

7_ سعی کنید" توقعات" شما از فرزندتان با "توان" هوشی ، عاطفی، اجتماعی و جسمی فرزندتان هماهنگ باشد.

8_ به فرزندتان " مسئولیت" بدهید تا او احساس ارزش و اهمیت کند و مسئولیت کارهایش را بعهده بگیرد.

9_ پاسخ اکثر" سئوالات" کودکان را از "خود شان" بپرسید واز ارائه راه حل سریع خوداری کنید.

10_ سعی کنید فرزندانتان" اشتباهات" خودشان را امری "عادی"تلقی نکنند.

نکته

بازی دنیای کودک است با دنیای کودکان بازی نکنید